شعر و دکلمه
شعر و دکلمه

شعر و دکلمه

اتاق بسته و دری که تکیه گاه می شود - رزیتا نعمتی


اتاق بسته و دری که تکیه گاه می شود

ز پشت پرده کوچه ای که راه راه می شود

 

کدام راه، راه تو به سمت خانه ی من است؟

به هر کدام می روم که اشتباه می شود

 

تکان خودنویس من در آفتاب اسم تو

به روی سقف خانه ام شبیه ماه می شود

 

و این شروع بازی دوباره دل گرفتن است

ظهور کن سپید من، دلم سیاه می شود

 

ز خوشه های گندمی که روی پرده می تپد

دوباره ذهن بادها پر از گناه می شود

 

بیا که بی تو روزها چو رشته های موی من

یکی سپید می شود، یکی سیاه می شود

 

چه رسم نرگسانه ای به نقطه ای رسیده ام

که دل به جای گفتگو فقط نگاه می شود

 

تمام دلخوشی من به چهره های عابران

که فکر می کنم تویی که اشتباه می شود


رزیتا نعمتی